6 پرده دربارۀ فیلم سال دوم دانشکدۀ من، انتهاِ بازِ غیرِ هدفمند!

به گزارش وبلاگ داستان نویسی، شخصا با هر فیلمی که انتهاِ باز داشته باشد مشکل دارم! به نظرم نویسنده ای که مدتها وقت گذاشته، قصه نوشته و شخصیت پردازی نموده نباید کار را خراب کند و انتها فیلم را باز بگذارد به این امید که تماشاگران، خودشان آخر قصه را حدس بزنند. بلکه باید قصه اش را تمام و سرنوشت شخصیت های اصلی را معلوم کند.

6 پرده دربارۀ فیلم سال دوم دانشکدۀ من، انتهاِ بازِ غیرِ هدفمند!

جمشید خاوری

1- چه کسی فیلم را ساخته؟

رسول صدر عاملی را بیشتر با سه گانه ای که درباره دختران نوجوان ساخته می شناسیم. دختری با کفش های کتانی (1377) من ترانه، 15 سال دارم (1380) و دیشب باباتو دیدم آیدا (1383) محصول دوران تازه ای بود که وزارت ارشادِ دولتِ اصلاحات، دست فیلمسازان را برای بیان سوژه های اجتماعی باز گذاشته بود. صدرعاملی نیز از این موقعیت برای به تصویر کشیدن بعضی سوژه های مرتبط با دختران نوجوان که تا قبل از آن جزو خطوط قرمز محسوب می شد؛ استفاده کرد اما این روند ادامه نیافت و جهت فیلمسازی او به سمت فیلمهایی سفارشی مثل شب و هر شب تنهایی تغییر کرد.

اما حالا که صدرعاملی بعد از هشت سال دوباره پشت دوربین ایستاده، به سراغ دخترهایی رفته که سن شان یک مرحله از دختران فیلمهای قبلی اش بالاتر آمده و دوران نوجوانی را پشت سر گذاشته اند. بر همین اساس شاید بتوان سال دوم دانشکده من را مقدمه ای برای ساخت یک سه گانۀ دیگر، این بار با موضوع دخترهای جوان قلمداد کرد.

2- داستان از چه قرار است؟

مهتاب و آوا دانشجویان سال دوم دانشکده معماری هستند. آوا که خانواده ای ثروتمند دارد عصبی و استرسی است و قرص ضد افسردگی می خورد. مهتاب نیز دختری آرام از خانواده ای متوسط است که به اصرار مادرش قصد ازدواج با پسر عمه اش (منصور) را دارد. آوا با پسر پولداری به نام علی - که در فروشگاه پدرش کار می نماید - دوست است اما به تازگی به خاطر خیانت علی، رابطه شان به هم خورده است.

آنها به همراه تعدادی دیگر از همکلاسی هایشان برای یک سفر چند روزۀ دانشجویی از تهران به اصفهان سفر می نمایند. آنجا آوا طی حادثه ای به زمین می خورد و به کما می رود. مهتاب به علی زنگ می زند تا به اصفهان بیاید. رابطه مهتاب و علی به خاطر یک دوستی مشترک با آوا شکل می گیرد و تا انتهای فیلم، روایت مهتاب است از آغاز عشقِ تازه اش با علی و البته خیانتی مشترک هم به دوستی که در کماست و هم به نامزدش منصور….

3- فیلمنامه را چه کسی نوشته؟

فیلمنامه را پرویز شهبازی نوشته است. فیلمسازی که دربند و مالاریا را ساخته و نویسنده فیلمنامه هایی جنجالی مثل خانۀ دختر هم بوده است. آثاری که دختران جوان در آنها نقش پررنگی داشته و به نوعی محور قصه بوده اند. اما شهبازی این بار به سراغ سوژۀ نه چندان تازه ای رفته که در دهۀ اخیر در سینمای ایران مد شده است! ایدۀ به کُما رفتن یا مرگ شخصیت اصلی و روایت داستانی که با پنهان کاری، سوءتفاهم و قضاوتِ دیگران همراه است. (فیلم دربارۀ الی که یادتان هست؟!)

4- بازیگران چگونه انتخاب شدند؟

نقشهای اصلی را سُها نیاستی و فرشته ارسطویی دو بازیگر ناشناخته ایفا نموده اند که گویا از بین 900 داوطلب انتخاب شده اند. کار انتخاب بازیگران را هم پانته آ پناهی ها انجام داده و به دلیل کنترلی که داشته بازیها یکدست شده و بین هنرنمایی بازیگران حرفه ای و تازه کار، تفاوت فاحشی وجود ندارد. اما سایر بازیگران، چهره هایی شناخته شده هستند مثل علی مصفا، شقایق فرهانی، پدرام شریفی، ویشکا آسایش، بابک حمیدیان و نیلوفر خوش خلق که فکر می کنم انتخابشان فقط به خاطر گیشه بوده و نقش هایشان را بازیگران معمولی هم می توانستند ایفا نمایند.

در این میان بد نیست به یک نکته حاشیه ای اشاره کنیم و آن هم گلایه ریحانه پارسا (بازیگری که با سریال پدر به شهرت رسید) از رسول صدر عاملی بود که اجازه نداد او مثل پگاه آهنگرانی و ترانه علیدوستی، با بازی در فیلمی از این کارگردان، یک شبه ره صد ساله را بپیماید و معروف گردد! ظاهرا در ابتدا قرار بوده که پارسا یکی از نقش های اصلی این فیلم را بازی کند که مُیسر نشده و درس بزرگی که این بازیگر نورسیده گرفته این بوده که سینما خیلی بی رحم است!

5- فیلم را ببینیم یا نه؟

سال دوم دانشکده من فیلمی است که ارزش رفتن به سینما و تماشا دارد. شاید به اندازه سه گانه قبلی صدرعاملی، دغدغه اجتماعی نداشته باشد اما خیلی از جوانها ممکن است خود، اطرافیان و یا دوستانشان را درجایگاهی شبیه شخصیت های این فیلم به نظاره بنشینند. مواردی مثل اینکه کمیته انضباطیِ دانشگاه چقدر قدرت دارد که به بهانه های مختلف، دانشجویان را از تحصیل محروم می نماید. اینکه والدین (حتی اگر مذهبی باشند و هر روز در خانه شان قران و دعا بخوانند) نمی توانند روی فرزندشان نظارت داشته باشند و سرنوشت او را عوض نمایند. اینکه در روابط بین دختر و پسر، اعتماد چقدر رنگ باخته و دخترها عمدتا به دنبال شوهر پولدار هستند. اینکه برخلاف تصور خیلی از ماها، خیانت فقط آن نیست که در رختخواب اتفاق می افتد بلکه انواع دیگری هم دارد که یکیش، خیانت عاطفی است.

6- با انتها بازش چه کنیم؟

شخصا با هر فیلمی که انتهاِ باز داشته باشد مشکل دارم! به نظرم نویسنده ای که مدتها وقت گذاشته، قصه نوشته و شخصیت پردازی نموده نباید کار را خراب کند و انتها فیلم را باز بگذارد به این امید که تماشاگران، خودشان آخر قصه را حدس بزنند. بلکه باید قصه اش را تمام و سرنوشت شخصیت های اصلی را معلوم کند.

کاری به این نداریم که اصغر فرهادی که انتهاِ باز را در سینمای ایران باب کرد؛ فیلمهای خودش هم مشکل دارد اما به طور کلی، اکثر نویسنده ها و فیلمسازان ما، ضعف نوشتار و ناتوانی تکنیکال خود را می خواهند با یک انتها باز بپوشانند غافل از اینکه تماشاگران امروزی که قصه برایشان مهم است این را می فهمند و نمی توانند با آنچه دیده اند ارتباط برقرار نمایند. مثلا به یاد بیاورید که همین آقای شهبازی در آخرین اثر اکران شده اش یعنی مالاریا ؛ انتهاِ فیلم را چه جوری باز گذاشت!

علی ایحال؛ سال دوم دانشکده من دچار دردی آشنا در سینمای هدر رفته ایست که من اسمش را انتهاِ بازِ غیرِ هدفمند می گذارم!

منبع: توریسم آنلاین
انتشار: 6 آذر 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: romantizm.ir شناسه مطلب: 168

به "6 پرده دربارۀ فیلم سال دوم دانشکدۀ من، انتهاِ بازِ غیرِ هدفمند!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "6 پرده دربارۀ فیلم سال دوم دانشکدۀ من، انتهاِ بازِ غیرِ هدفمند!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید