عباس عبدی به اصلاح طلبان: مثل فرهیخته ها طلاق بگیرید!
به گزارش وبلاگ داستان نویسی، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از اشتباهات عجیب جناح حاکم و بخشی از تندرو ها این است که تمایزی میان اصلاحات و اصلاح طلب ها نمی گذارند. آنان گمان می نمایند که اگر اصلاح طلب ها نباشند؛ نیازی هم به اصلاحات نیست. اصلاحات را تخم لقی می دانند که اصلاح طلبان به دهان جامعه انداخته اند.
این تصور بسیار ساده انگارانه و نادرست است. گیریم که اصلاح طلبان به هر دلیلی ضعیف یا حتی نابود شوند. چه دردی را از شرایط فعلی جناح غالب درمان خواهد نمود؟
اصلاح طلبی یک ضرورت و احتیاج امروز جامعه ایران است. اگر بر فرض محال اصلاح طلبان هم دود شوند و به هوا؛ یا آب شوند و به زمین بروند باز هم این احتیاج باید به وسیله مجموعه ای دیگر پاسخ داده گردد، در غیر این صورت کل جامعه دچار بحران سیاسی و فقدان راهکار خواهد شد. به همین علت تا هنگامی که یک ساختار سیاسی، اجتماعی و مالی احتیاجمند اصلاحات است، هیچ گاه پرچم اصلاح طلبی بر زمین نخواهد ماند. به میزانی که این احتیاج شدیدتر باشد، حتما کسانی پیدا خواهند شد که این پرچم را بردارند؛ بنابراین با وجود مدیریت موجود از سوی اصولگرایان، خواه ناخواه تقاضا برای اصلاحات بیشتر و بیشتر می گردد.
آیا اصولگرایان موجود قادر به برداشتن این پرچم هستند؟ اگر کسانی از میان آنان پیدا شوند و صادقانه چنین پرچمی را بردارند و به دوش بکشند حتما خیلی از مردم از آنان حمایت خواهند کرد، ولی تا رسیدن به نقطه ای که مبانی فکری آنان با اصلاحات تطبیق پیدا کند، راه طولانی در پیش است.
تا آن موقع و رسیدن به چنین مرحله ای، بخشی از اصلاح طلبان همچنان توان و قدرت این را دارند که پرچمداری اصلاحات را عهده دار شوند، ظرفیت نفوذ اجتماعی آنان قابل مقایسه با اصولگرایان نیست. انتخابات اسفند ماه به خوبی این تفاوت ظرفیت را نشان داد. به ویژه در مناطق و شهر های اصلی کشور که اهمیت سیاسی بیشتری دارند، این تفاوت ها فاحش است. فراموش نکنیم که حتی در رقابت معمول هم ابر و باد و مه و خورشید و فلک به حمایت آنان می آیند، ولی باز هم قادر به پیروزی بر اصلاح طلبان نیستند، مگر زمانی که کل بازی را به هم بزنند یا اصلاح طلبان با عدول از اصول خود مرتکب اشتباهات مرگبار شوند.
با این وجود و پذیرش مسائل جدی درون اصلاحاتی آنان چگونه باید رفتار نمایند تا از این شرایط سربلند بیرون آیند؟ در اینجا به یک اصل شکلی، ولی بسیار مهم اشاره می کنم. مهم تر از هر چیزی باید یاد بگیریم با یکدیگر تبادل نظر کنیم. طعنه زدن و در یک جمله دستورالعمل صادر کردن که کی باید برود و کی باید بیاید و متلک پراکنی، نه تنها هیچ مسئله ای را حل نمی کند که جز کدورت و افزایش فاصله ها نتیجه دیگری ندارد. متاسفانه این نحوه گفتار از سال 1384 و شاید هم پیش از آن شروع شد.
بدتر از همه اینکه معمولا چنین گفتار های بی منطق و تحریک آمیزی بیش از حد معمول شنیده و بازنشر می شوند. این رفتار به شدت ضد اصول پذیرفتنی اصلاحات است. باید از ادبیات سیاسی به معنای اعلام موضع و تضعیف یا دست انداختن طرف مقابل پرهیز کرد. این ادبیات در صورت کاربرد، ویژه رقابت های انتخاباتی و برون حزبی و موقتی است. ادبیات درون گروهی متضمن استدلال و منطق و تکیه بر شواهد تجربی و گزاره های علمی فراتر از اشخاص گفت وگونماینده است.
شرایط امروز کشور و اصلاحات بیش از همواره ضرورت تن دادن به یک گفت وگوی آزاد را فریاد می زند؛ گفت وگویی شفاف و صریح، بدون برچسب زنی های زیان بار. پیشنهاد می گردد که احزاب و گروه ها و حتی افرادی که حرف و نظری دارند، دیدگاه خود را به طور رسمی منتشر و دیگران را به نقد آن فرا بخوانند. این نظر باید معطوف به تحلیل وضع موجود و راه های برون رفت از آن، چه در زمینه تحلیلی و نظری و چه در حوزه تشکیلاتی و عملی باشد.
همچنین باید متضمن پاسخ به نقد هایی باشد که به طور معمول بر این دیدگاه ها وجود دارد.
پرداختن به گذشته و اینکه میراث دار اصلاح طلبی کیست و یقه گیری گذشته، جز اتلاف وقت و افزایش کدورت و شخصی کردن مسائل نتیجه دیگری ندارد. مساله مهم برای احزاب این است که از اظهارنظر های فردی پرهیز نمایند. این نمی گردد که یک نفر از آنان نظر دهد، سپس دیگران به رفوکاری آن مشغول شوند. هزینه این رفتار ها به خودشان و نیز همه اصلاح طلبان تحمیل خواهد شد و نفع چندانی از رفوکاری اظهارات نادرست و زیان بار نصیب نمی گردد.
باید کلیه شعار هایی که داده می گردد را در رفتار درون گروهی خود نهادینه کرد و به کار بست. بنده به نوبه خود خواهم کوشید که اگر چنین تحلیل و نظری از سوی هر گروهی منتشر گردد آن را نقد کنم. نقد لزوما به معنای رد نیست، بلکه یک ارزیابی کلی است تا از این طریق به فضای گفتمانی اصلاح طلبان یاری گردد.
به گمانم اگر اصلاح طلبان می خواهند که کماکان به صورت منسجم و واحد تصمیم بگیرند، باید راه آن را به وسیله گفت وگوی آزاد پیدا نمایند. در عین حال راه را باز بگذارند که دیگران اگر قانع نشدند جهت خود را بروند، بدون اینکه انگ و برچسب به آن ها زده گردد. ولی اگر گروهی هم پیدا شد که راه خود را جدا کرد و رفت، دیگر حق ندارد در صورت شکست تقصیر را به گردن دیگران بیندازد که چرا با ما همراهی نکردید؟ خلاصه اگر هم می خواهید طلاق بگیرید، مثل دو آدم فرهیخته باشید. برای جدا شدن احتیاج به جنگ و جدل و خراب کردن یکدیگر نداریم تا توجیهی برای جدایی باشد.
منبع: فرارو